آریاآریا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

مامانی و پسرش

مادر...

بچه عجیب ترین موجود دنیاست ... می آید مادرت میکند ... عاشقت میکند ... رنجی ابدی را در وجودت میکارد ... تا آخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد و تمام ... بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست ... وقتی مادر میشوی, رنجی ابدی بسراغت می آید؛ رنجی نشات گرفته از عشق ... مادر که می شوی میخواهی جهان را برای فرزندت آرام کنی ... میخواهی بهترین ها را از آن او کنی ... وقتی می خزد ، چهاردست و پا میرود، راه میرود و می دود ، تو فقط تماشایش میکنی و قلبت برایش تند تند می تپد ... از دردش نفست میگیرد ... روحت از بیماری اش زخم می شود ... مادر که می شوی دیگر هیچ چیز جهان مثل قبل نخواهد بود ... مادر که می شوی ، کس دیگری می شوی ؛ کسی که وجو...
21 فروردين 1394

مادر...

آسمان را گفتم  می توانی آيا  بهر يک لحظهء خيلی کوتاه  روح مادر گردی  صاحب رفعت ديگر گردی  گفت نی نی هرگز  من برای اين کار  کهکشان کم دارم  نوريان کم دارم  مه وخورشيد به پهنای زمان کم دارم  ***  خاک را پرسيدم  می توانی آيا  دل مادر گردی  آسمانی شوی وخرمن اخترگردی  گفت نی نی هرگز  من برای اين کار  بوستان کم دارم  در دلم گنج نهان کم دارم  ***  اين جهان را گفتم  هستی کون ومکان را گفتم  می توانی آيا  لفظ مادر گردی  همهء رفعت را  همهء عزت را  ...
31 فروردين 1393