پروژه از شیر گرفتن گل پسری
یکی دو ماهی میشه که قصد کردیم که شما رو از شیر بگیریم
پس از تحقیق و تفحص زیاد مامانی در مورد اینکه چطوری اینکار رو انجام بدم که نه خودت اذیت بشی و نه مامانی...
تصمیم گرفتم که برخلاف گفته اطرافیان که یهویی می می رو قطع کنم ....
اینکار رو به تدریج و کم کم انجام بدم البته جا داره که همین جا از دوست خوبم مامانی روانشناس عزیز که با راهنماییهاشون خیلی خیلی بهم کمک کردن تشکر کنم.
"مرسی مامانی"
خلاصه دست به کار شدیم...
اولش خیلی می ترسیدم آخه در حالت عادی هر دو ساعت یکبار از من تقاضای شیر میکنی و خیلی وقتها هم به دو ساعت نمیرسه (لپ کلام اینکه در طول روز همش در حال خوردن می می هستی) و هر جا کم میاری موقع بازی کردن ٫خواب و قتی گریه میکنی یا جاییت درد میگیره دوای دردت می میه).
بابایی هم که همش می گه اینقدر بهش شیر نده خیلی وابسته میشه نمی تونی از شیر بگیریش
ولی کو گوش شنوا....!!!!!!!!!!!!!
خلاصه مادر و پسر با هم کنار میایم
تا یکی دوماه قبل...
یه روز عزمم و جزم کردم و گفتم از امروز باید کم کم وعده های شیرت رو کم کنم از وعده نهارت شروع کردم
روز اول یه کوچولو بهانه گرفتی و هی گفتی مامان می می منم با وسایل مختلف سرگرمت کردم
البته عمه وجیهه هم که برای مدتی مهمونمون بود خیلی کمکم کرد از عمه هم تشکر میکنیم
" عمه مرسی"
بعد از یکی دو روز خیلی راحت وعده نهارت حذف شد
یک هفته بعد:
یکی دیگه از وعده های شیرت کم شد
و...
به همین طریق ادامه دادیم تا الان که در روز فقط 4 وعده شیر میخوری...
مادر وپسر پیشرفت خوبی داشتیم هاااااااااااا..............
هیچی دیگه تا همین جای قضیه پروژه رو متوقف کردیم!!!!!!!!!!!!!!!!
آخه دیگه بیشتر از این همکاری نمی کنی!!!!!!!!!!!
چون برای خوابوندنت فعلا هیچ راه حلی به جز شیر نداریم یعنی حاضر نیستی که با چیزی غیر از شیر بخوابی
ولی تا عید نشده این پروژه رو تمام میکنیم...