اولین قدمها
امروز وقتی مشغول کارهای خودم بودم و تو هم داشتی باماشینت بازی میکردی برای چند لحظه حواسم بهت نبود که شروع کردی به خندیدن
وقتی نگات کردم دیدم ماشینتو انداختی روی زمین و با کمک ماشین ازجات بلند شدی و ایستادی ی ی ی حالا نخند کی بخند کلی خوشحال بودی
آخ جون حالا دیگه میتونی وایسی
به همین جا ختم نشد یه خورده که وایسادی شروع کردی به هل دادن ماشین و خودت هم قدم برمیداشتی و میرفتی جلو... چند تا قدم که برداشتی تعادلت رو از دست دادی و افتادی زمین...
بعد هم گریه و کلی ناز واسه مامانی
عیبی نداره عزیزم کم کم یاد میگیری
اینم از عکس آریا کوچولو وقتی که ایستاده...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی