"آدی" "آنه"
مامانی وآریایی تو آشپزخونه بابایی هم مشغول دیدن تلویزیون
مامانی صدا میزنه:هادی...
بابایی :متوجه نمیشه و جوابی نمیده
دوباره مامانی تکرار میکنه: هادی...هادی...
آریا مشغول بازی اما حواسش به مامانی هم هست از آشپز خونه بیرون میاد و میگه "آدی... آدی..."
مامانی و بابایی ذوق میکنن و خوشحال(مخصوصا بابا)
و اینکار تبدیل به بازی میشه مامانی بابا رو صدا میزنه و آریا هم تکرار میکنه
حالا نوبت بابا میشه میگه: ریحانه
آریا با کمی مکث: "آنه"
مامانی هم ذوق خوشحال که پسرش داره صداش میزنه
این اتفاق یه هفته قبل رخ داد چون سرم شلوغ بود و کار داشتم امروز واست نوشتم.
راستی دندونت هم در اومده(بالا سمت راست) مبارکت باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی