بابا اتاق نداره!!!!!!!!!!!!!
یه روز عصر مامان و آریا منتظر که بابایی از سرکار برگرده خونه مامان:آریا بابا نیومد دیر کرده آریا: بابا رفته خونشون مامان:خونه بابایی اینجاست آریا:( با لحن گرفته) بابا که اتاق نداره توضیح بیشتر: خونمون دو تا اتاق داره که یکی اتاق شماست و یکی هم اتاق مامانی و بابایی که شما میگی اتاق مامان) مامان: حالا چیکار کنیم بابایی اتاق نداره؟؟؟ آریا: ...................در حال فکر کردنه مامان: اتاق آریا رو بدیم به بابایی... آریا: نه............اتاق آریا ندیم بابایی مامان: پس چیکار کنیم؟؟بابا اتاق نداره... آریا: بریم مغازه برای بابا اتاق بخریم................. یه عالمه بوس واسه پسرم که اینقدر...