آریاآریا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

مامانی و پسرش

مادر...

1393/1/31 15:43
نویسنده : مامانی
649 بازدید
اشتراک گذاری

آسمان را گفتم 
می توانی آيا 
بهر يک لحظهء خيلی کوتاه 
روح مادر گردی 
صاحب رفعت ديگر گردی 
گفت نی نی هرگز 
من برای اين کار 
کهکشان کم دارم 
نوريان کم دارم 
مه وخورشيد به پهنای زمان کم دارم 
*** 
خاک را پرسيدم 
می توانی آيا 
دل مادر گردی 
آسمانی شوی وخرمن اخترگردی 
گفت نی نی هرگز 
من برای اين کار 
بوستان کم دارم 
در دلم گنج نهان کم دارم 
*** 
اين جهان را گفتم 
هستی کون ومکان را گفتم 
می توانی آيا 
لفظ مادر گردی 
همهء رفعت را 
همهء عزت را 
همهء شوکت را 
بهر يک ثانيه بستر گردی 
گفت نی نی هرگز 
من برای اين کار 
آسمان کم دارم 
اختران کم دارم 
رفعت وشوکت وشان کم دارم 
عزت ونام ونشان کم دارم 
*** 
آنجهان راگفتم 
می توانی آيا 
لحظه يی دامن مادر باشی 
مهد رحمت شوی وسخت معطر باشی 
گفت نی نی هرگز 
من برای اين کار 
باغ رنگين جنان کم دارم 
آنچه در سينهء مادر بود آن کم دارم 
*** 
روی کردم با بحر 
گفتم اورا آيا 
می شود اينکه به يک لحظهء خيلی کوتاه 
پای تا سر همه مادر گردی 
عشق را موج شوی 
مهر را مهر درخشان شده در اوج شوی 
گفت نی نی هرگز 
من برای اين کار 
بيکران بودن را 
بيکران کم دارم 
ناقص ومحدودم 
بهر اين کار بزرگ 
قطره يی بيش نيم 
طاقت وتاب وتوان کم دارم 
*** 
صبحدم را گفتم 
می توانی آيا 
لب مادر گردی 
عسل وقند بريزد از تو 
لحظهء حرف زدن 
جان شوی عشق شوی مهر شوی زرگردی 
گفت نی نی هرگز 
گل لبخند که رويد زلبان مادر 
به بهار دگری نتوان يافت 
دربهشت دگری نتوان جست 
من ازان آب حيات 
من ازان لذت جان 
که بود خندهء اوچشمهء آن 
من ازان محرومم 
خندهء من خاليست 
زان سپيده که دمد از افق خندهء او 
خندهء او روح است 
خندهء او جان است 
جان روزم من اگر,لذت جان کم دارم 
روح نورم من اگر, روح وروان کم دارم 
*** 
کردم از علم سوال 
می توانی آيا 
معنی مادر را 
بهر من شرح دهی 
گفت نی نی هرگز 
من برای اين کار 
منطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم 
قدرت شرح وبيان کم دارم 
*** 
درپی عشق شدم 
تا درآئينهء او چهرهء مادر بينم 
ديدم او مادر بود 
ديدم او در دل عطر 
ديدم او در تن گل 
ديدم اودر دم جانپرور مشکين نسيم 
ديدم او درپرش نبض سحر 
ديدم او درتپش قلب چمن 
ديدم او لحظهء روئيدن باغ 
از دل سبزترين فصل بهار 
لحظهء پر زدن پروانه 
در چمنزار دل انگيزترين زيبايی 
بلکه او درهمهء زيبايی 
بلکه او درهمهء عالم خوبی, همهء رعنايی 
همه جا پيدا بود 
همه جا پيدا بود...

پسندها (6)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

الهام(مامان اميرحسين)
31 فروردین 93 16:02
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری... مادر یعنی به تعداد همه روزهای اینده تو، دلواپسی... مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری... مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد... مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود... مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن...!!! روزت مبارک
مامانی
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان آناهیتا
31 فروردین 93 22:58
ای جانم چقدر بلند بالا روزت مبارک ماامان مهربون
مامانی
پاسخ
مرسی مامانی
رضوان مامان رادین
17 اردیبهشت 93 12:24
من رمز ندارم
مامانی
پاسخ
چشم گلم براتون خصوصی میزارم
رضوان
18 اردیبهشت 93 12:10
گلم من رمز قبلی میزنم قبول نمیکنه
مامان مرضیه
27 اردیبهشت 93 10:34
سلام,بعد از مدتها اومدیم بهتون سر بزنیم اما رمز دار شذیذ!!! به ما هم رمز می دید خاله
مامانی
پاسخ
سلام گلم میام خدمتتون
مریم مامان آیدین
1 خرداد 93 16:30
من هم شما رو لینک کردم مامان مهربون
مریم مامان آیدین
12 خرداد 93 14:49
میتونم رمزتونو داشته باشم دوستم؟؟؟
مامانی
پاسخ
الان میام خدمتتون
مامان آرتین (الهه)
6 تیر 93 18:00
من رمز ندارم
مامانی
پاسخ
میام وبت عزیزم
رضوان
14 تیر 93 18:47
سلام عزیزم...چقدر خوب شد اومدید...دلمون تنگ شده بود...راستی خانومی قبلا بهم رمز دادیدااا اما هر چی میزنم نمیره تو پست
مامانی
پاسخ
ای وای چرا..؟؟