آریاآریا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

مامانی و پسرش

صدای پای بهار...

فصلی ورق خورد.....   اینهم از زمستان.....   زمین بدور خورشید می چرخد،   من به مهر بدور تو می گردم.   من با دست های تو شادترین فصل سرما را می سازم   و با دستمالی سبز،   چشم های خیس پنجره را پاک می کنم   آواز می خوانم - از تو می گویم ، مهربانم   برای گنجشک هایی که هی بهانه می گیرند   بهترینم٫ قشنگم...   تو که باشی ، هیچ زمستانی حریف بهار خانه نخواهد بود کافیست لبخند بزنی   تا آب شوند تمام یخ ها   دنیا مست کند - عاشق شود   هوا باز هم پر شود از بوی سیب وسلامی تازه   من کیف کنم... . ...
29 اسفند 1391

تولدت مبارک

   مامان وبابا تصمیم گرفتند که امسال به دلیل کوچولو بودنت یه جشن کوچولو واست بگیرن. و انشاا... واسه تولد دو سالگیت یه جشن کامل برات می گیریم. جشن تولدت جمعه شب با حضور مامان جون و بابا جون خاله و دایی برگزارشد. چون خیلی به موتور و دوچرخه علاقه داری بابایی برات یه دوچرخه خریده خیلی دوسش داری وبا اینکه هنوز نمیتونی سوار شی همش داری باهاش بازی میکنی و کلی هم ذوق داری. خاله و دایی هم برات ماشین خریدن مامان جون وباباجون هم یه برج قورباغه ای دست همشون درد نکنه اینم از عکسهای تولدت                       &...
28 خرداد 1391

نرم نرمک میرسد اینک بهار

فرا رسیدن نوروز باستانی یاد آور شکوه ایران و یگانه یادگار جمشید جم بر همه ایرانیان پاک پندار راست گفتار و نیک کردارخجسته باد.   سایه حق/ سلام عشق/ سعادت روح/ سلامت تن/ سرمستی بهار/ سکوت دعا/ سرور جاودانه/ این است هفت سین آریایی                           نوروزتان پیروز                       ...
29 اسفند 1390